۶.۲.۹۲


+ چشات بوی گریه میده , تازگیا زیر بارون نشستی؟

-بارون که نه , آسمون هوس کرده بود زمین و ببوسه-

+ خیالت تخت آسمونم شبا خوابه

-پس کی هوای دل مرغای مهاجر و داره؟

+خیال ورت نداره, خونه ساختن قد ...

-قد دلتنگی؟

+ نه بابا , قد دلبستگی

اونقدر بزرگ که میشه شیکم هفت سر عائله رو سیرش کرد

اونقدر عمیق که میشه هفت هزار شب گم شد

-پس سر بالاشون چی اومد؟

+بخشیدن به مرغای قصه ها , که یه شب یه بابایی برا بچه هاش بخونه که خوابشون کنه

-ای داد ازین شبا