+ چشات
بوی گریه میده , تازگیا زیر بارون نشستی؟
-بارون که نه , آسمون هوس کرده بود زمین و ببوسه-
+ خیالت تخت آسمونم شبا خوابه
-پس کی هوای دل مرغای مهاجر و داره؟
+خیال ورت نداره, خونه ساختن قد ...
-قد دلتنگی؟
+ نه بابا , قد دلبستگی
اونقدر بزرگ که میشه شیکم هفت سر عائله رو سیرش
کرد
اونقدر عمیق که میشه هفت هزار شب گم شد
-پس سر بالاشون چی
اومد؟
+بخشیدن به مرغای قصه
ها , که یه شب یه بابایی برا بچه هاش بخونه که خوابشون کنه
-ای داد ازین شبا